برای پاسخ به این سوال که بازاریابی ویدیویی معنای دقیقتری هست برای ویدیومارکتینگ یا بازاریابی ویدیو؛ باید به سه سال پیش برگردم. از سال 95 که با مباحث بازاریابی دیجیتال و علی الخصوص بازاریابی محتوایی آشنا شدم، تا مدتها در مطالعه محتواهای فارسی دچار مشکل بودم. دلیل آن هم استفاده نشدن منطقی دو عبارت بازاریابی محتوا و بازاریابی محتوایی بعنوان ترجمه عبارت Content Marketing بود. در واقع استفاده متعدد نویسندگان و مترجمان وب فارسی از دو عبارت یاد شده برای توصیف Content Marketing در جاهای مختلف و با منظورهای متفاوت، گیجم کرده بود. بتابراین سعی کردم برای شفاف شدن موضوع به سراغ منابع اصلی بروم.
یکی از بهترین منابع برای این موضوع وبسایت مرجع CMI است که مالک آن آقای جو پولیتزی؛ همان مبدع Content Marketing است. در این وبسایت تعریفی ارایه شده که در آن نشانهای از دو معنی متفاوت وجود ندارد:
Content marketing is a strategic marketing approach focused on creating and distributing valuable, relevant, and consistent content to attract and retain a clearly defined audience — and, ultimately, to drive profitable customer action
کانتنت مارکتینگ، یک رویکرد بازاریابی استراتژیک است که متمرکز بر خلق و توزیع محتوای همواره ارزشمند و مرتبط، برای جذب و حفظ مخاطب کاملاً مشخص است که در نهایت به سود مشتری باشد
بنابراین میبایست قبل از هر کار دیگری، جواب یک سوال مشخص را پیدا میکردم:
بازاریابی محتوایی با بازاریابی محتوا چه تفاوتی دارد و کدام درست است؟
در ادامه بررسیها متوجه شدم که مترجمان کتاب Epic Content Marketing نوشته شده توسط آقای جو پولیتزی هم با این مشکل دست و پنجه نرم کردهاند
سجاد خزایی و مریم نجفی در پیش گفتار کتاب بازاریابی محتوایی اینگونه نوشتهاند:
محتوا یا محتوایی؟ خب درست است که در ترجمه نعل به نعل شاید باید بگوییم محتوا؛ اما در معنا و حقیقت، ما محتوا را بازاریابی نمیکنیم که بگوییم بازاریابی محتوا؛ بلکه به شکل محتوایی و از طریق محتوا مبادرت به بازاریابی میکنیم
اینکه مترجمان نوعی تفکیک برای این دو عبارت بازاریابی محتوا و بازاریابی محتوایی قایل شدهاند را میتوان به فال نیک گرفت اما اینکه معتقدند در معنا و حقیقت محتوا بازاریابی نمیشود، به نظرم چندان صحیح نیست. زیرا نمونههای فراوانی برای نقض آن وجود دارد. مثلا وقتی نویسنده و ناشر یا مترجم، یک کتاب را منتشر میکنند؛ به طرق مختلف بازاریابی آفلاین و آنلاین، سعی میکنند کتاب را به فروش برسانند.
یا وقتیکه یک پست در یک بلاگ نوشته میشود، بلاگر آن پست از طریق کانالهای بازاریابی مختلف خصوصا رسانههای اجتماعی یا ایمیل مارکتینگ، سعی میکند مخاطبان بالقوه و بالفعل را به خواندن آن پست بلاگ ترغیب کند. پس محتوا هم قابل بازاریابی است.
از دیگر سو، نویسنده در مقدمه کتابش گفته است:
ما نیاز داریم تا رویکردی جسورانه به بازاریابی داشته باشیم. باید آنرا بهتر انجام دهیم. ما باید کمتر بر محصولات خود و بیشتر بر مشتریان تمرکز کنیم. بله، شما درست متوجه شدید؛
برای دستیابی به فروش بیشتر
باید
محصولات و خدمات خود را کمتر بازاریابی کنید
بنابراین واضح است که منظور نویسنده، بازاریابی محتوا نیست و دقیقا بازاریابی محتوایی یعنی بازاریابی از طریق محتوا را هدف گرفته است
او بازاریابی محتوایی را از زاویهای دیگر اینگونه بیان کرده است:
بازاریابی و تبلیغات سنتی به دنیا میگوید شما یک سوپراستار هستید؛ اما بازاریابی محتوایی به دنیا میگوید شما یکی از گزینهها هستید!
شاید این سوال پیش بیاید که چرا باید با این دقت به موضوع تفاوت بازاریابی محتوا و بازاریابی محتوایی نگاه کرد؟
من پاسخ یوسف فراهانی، یکی از بهترینهای بازاریابی محتوایی را در این مورد میپسندم:
شاید موضوع مطرح شده از نظر بعضی از افراد چندان حیاتی نباشد، اما از آنجایی که اساس بازاریابی محتوایی بر کلمات استوار است، لازم است دقت کلامیمان را بالا ببریم. بهویژه برای چنین اصطلاح مهمی! اصطلاحی که با کار و زندگیمان گره خورده
خوب دیدگاههای بیان شده، در بسیاری از عبارتهای دیگر از جمله Video Marketing نیز قابل مشابهسازی و تکرار است.
بازاریابی ویدیویی یا بازاریابی ویدیو؟ کدامیک و چرا؟
به همان روش بیان تفاوت بازاریابی محتوایی و بازاریابی محتوا میتوان گفت:
بازاریابی ویدیویی به معنای بازاریابی از طریق محتوای ویدیویی است
درحالیکه بازاریابی ویدیو، بازاریابی برای یک محتوای ویدیویی است
بنابراین هر دو عبارت بازاریابی ویدیو و بازاریابی ویدیویی صحیح هستند. مهم این است که هر عبارت را در جای درستش استفاده کنیم. مثلا وقتی یک فیلم ساخته میشود، تهیه کننده و سرمایه گذار آن قبل از اکران، شروع به بازاریابی محتوایی برای فروش هرچه بیشتر میکنند. یا وقتی که یک برنامه جدید در تلویزیون ساخته می شود تهیه کننده و شبکه سازنده آن به طرق مختلف سعی میکنند مخاطبان را از شروع آن برنامه آگاه کنند و به دیده شدن بیشترش در زمان پخش کمک کنند. اما وقتی محصول ساخته شد، ماجرا متفاوت میشود. حالا محتوایی ویدیویی وجود دارد که برای فروش یا دیده شدن بیشترش باید تلاش کنند. پس شروع به بازاریابی، برای آن محتوای ویدیویی میکنند.
اگر ویدیویی ساخته شود و در آن محصول ساخته شده توسط یک شرکت معرفی شود چه؟ این دیگر بازایابی ویدیو نیست. چون قرار نیست بازاریابی کنند تا ویدیو دیده شود، بلکه قرار است محصول شرکت از طریق ویدیو دیده شده و فروخته شود و در واقع بازاریابی آن محصول از طریق محتوایی ویدیویی انجام میشود. پس بازاریابی ویدیویی شکل گرفته است.
بطور کلی میتوان گفت بازاریابی ویدیو بیشتر مواقعی کاربرد دارد که محصول، محتوای ویدیویی است. ولی در سایر موارد چون ویدیو بعنوان یک فرمت محتوایی به خدمت گرفته شده، بازایابی از طریق ویدیو یا همان بازاریابی ویدیویی رخ میدهد.
در این نوشتار از بازاریابی محتوا و بازاریابی محتوایی گفتم و نسبت ویدیومارکتینگ را با این مفاهیم بیان کردم. من تصمیم دارم هرجا که کلیت موضوع ویدیومارکتینگ مدنظر است، از همان عبارت ویدیومارکتینگ استفاده کنم تا ذهن خواننده درگیر موضوع بازاریابی ویدیو یا بازاریابی ویدیویی؟ نشود.
دیدگاهی ثبت نشده است